به گزارش مشرق، عید فطر جشنی است که مسلمانان پس از پایان ماه رمضان در روز اول شوال برگزار میکنند. این روز در سراسر کشورهای اسلامی تعطیل رسمی است و مسلمانان این کشورها همراه مسلمانان دیگر کشورهای جهان، این عید را با جشن و مراسم خاص دینی و عرفی برگزار میکنند. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید به جای میآورند و زکات فطره را که واجب است، میپردازند.
در شهرها و روستاهای ایران مانند سایر کشورهای مسلمان جهان، عید فطر، مبارک و فرخنده است و مردم با اقامۀ نماز عید و برپایی مراسم جشن و برگزاری شکرگزاری آداب و رسوم خاص، این مناسبت را به نحو شایسته ای برگزار میکنند. این مقاله بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای نگارش یافته است و به تاریخچه، چگونگی مراسم و مناسک، برگزاری نماز و پرداخت فطریه و برخی رسوم مربوط به این عید فرخنده در فرهنگ مردم ایران پرداخته است.
در پایان نیز به برگزاری این عید مبارک در حوزه کشورهای اسلامی به طور مختصر اشاره شده است.
مقدمه
پایان ماه رمضان و روز اول ماه شوال در هر سال، یکی از مهم ترین جشن ها و اعیاد مسلمانان در کشورهای اسلامی برگزار میشود که در تقویم مناسبت ها از آن به عنوان عید فطر یاد میشود. این عید از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می شود که معمولا با تعطیلی رسمی و چند روزه همراه است و مسلمانان با توجه به فرهنگ و رسوم کشور خود به جشن و سرور و برگزاری مراسم خاص دینی و عرفی میپردازند.
فطر که به معنی بازگشت انسان به فطرت الهی خویش به وسیله جهاد با نفس اماره است، نشان از این دارد که دین اسلام به فطرت انسان اهمیت فوق العاده ای میدهد.
همچنین اجتماع عظیم مردم برای برپایی نماز عید، نمادی از وحدت مسلمانان است. از این رو وحدت به عنوان اصلی که با فطرت انسان سازگاری دارد، به زیباترین شکل آن در نماز عید فطر دیده میشود. از سوی دیگر شکرگزاری به درگاه خداوند نیز از اموری است که مطابق با فطرت است و انسان ها در این روز، خالصانه از خداوند تشکر میکنند و برای گناهان خود آمرزش میطلبند. طهارت و پاکیزگی یکی دیگر از مهم ترین آداب عید فطر است که مسلمانان به بهترین وجه به آن همت میگمارند.
پاکیزگی جسم به وسیله غسل و با پوشیدن لباس های تمیز و استعمال عطر، کامل میشود. روح و جان به مدد دعا، مناجات و نماز و اموال و دارایی نیز به وسیله فطریه دادن پاک میشود.
عید فطر در شهرها و روستاهای ایران نیز مانند سایر کشورهای مسلمان جهان مبارک و فرخنده است و مردم با برپایی مراسم جشن و برگزاری آداب و رسوم خاص، این مناسبت را به نحو شایسته برگزار میکنند و با مراسم استقبال که غالبا در هفته آخر ماه رمضان انجام می گیرد، خود را برای برگزاری هر چه باشکوه تر این جشن آماده میکنند.
در این مقاله ابتدا با تعریف واژه عید و واژه فطر تاریخچه ای از این عید ذکر و سپس با برشمردن مراسم و مناسک عید فطر و توصیف نمونه هایی از آن در جای جای کشور پهناور ایران، به تنوع و اهمیت این عید بزرگ نزد اهالی روستاها و شهرهای کشور پرداخته میشود. با گریزی به ادبیات غنی فارسی برخی اشعار وصفی شاعران پارسیگو، در مورد عید فطر بازگو و در نهایت اشاره مختصری به گسترة جهانی عید فطر از دیدگاه سفرنامه ها و در کشورهای اسلامی میشود.
تعریف مفهومی واژه های عید و فطر
واژه عید که تنها یک بار و از زبان حضرت عیسی(ع) در قرآن (مائده /١١٤) به کار برده شده است، در تفسیر نمونه روز نزول مائده، روز بازگشت، پیروزی و پاکی و ایمان به خدا توصیف شده که حضرت مسیح (ع) آن را عید نامیده است. در اعتقادات اسلامی نیز به مناسبت این که صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان آدمی باز میگردد و آلودگیهایی که برخلاف فطرت است از میان میرود، عید گفته میشود (مکارم شیرازی، ١٣٧٤: ١٣١/٥).
این واژه به معنای روز مبارک و شاد، روزی که در آن مردم در مکان های خاص جمع میشوند و جشن میگیرند و شادی میکنند (معین، ١٣٧٨: ٢٣٦٨/٢؛ ابن منظور، ١٤١٠: ١٠)؛ روزی که خداوند روزه و نماز انسان را قبول میکند (نهج البلاغه، ١٣٧٩: ٤٢)، و روزی که جان ها نشاط و دین عظمت مییابد (طباطبایی، ١٣٧٥: ٢٥٢ /٦) آمده است.
واژه فطر هم در فرهنگ لغات به معنی روزه گشادن (آنندراج، ١٣٦٣: ٣١٦٣/٤)، عید پس از اتمام روزه که روز اول ماه شوال است (نفیسی، ١٣٤٣: ٢٥٧٢/٢)، بعد صوم رمضان (الشرتونی، ١٤٠٣: ٩٣٣)، یوم العداد (صفی پوری، ١٣٩٣: ٩٧٠/٤/٣) و عید روزه (قوام فاروقی، ١٣٨٦: ٧١٧/٢؛ نیشابوری، ١٣٥٤: ٣٤) معنی شده است. در کتاب المفردات آمده است: عید فطر را به این جهت فطر خوانده اند که در چنین روزی امر امساک و صوم، از خوردن و آشامیدن برداشته میشود و به مؤمنان رخصت داده میشود که در روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند (راغب اصفهانی، ١٤٠٦: ٣٨١).
با توجه به معانی دیگر فطر که عبارت از «شکافتن» (رامپوری، ١٣٥٧: ٦٤٨؛ صفی پوری، ١٣٩٣: ٩٧٠ /٣، پادشاه، ١٣٦٣: ٣١٦٣/٤) و «آفریدن» (داعی الاسلام، ١٣٦٤: ٥٩) است باید عید فطر را به معنی بازگشت انسان به فطرت الهی خویش به وسیله جهاد با نفس اماره دانست که حاصل آن تولدی جدید است.
فطریه نیز جزئی از واجبات دین شمرده شده که در روز عید فطر به صورت نقدی یا جنسی، طبق دستورات شرع مقدس اسلام به مستحقان و محرومان داده میشود (دهخدا، ١٣٤١: ٢٧٩/٣٧) زکات فطره که به اتفاق شیعه و سنی واجب است، در متون دینی(کلینی؛ ١٣٥٦: ١٧٤/٤؛ حر عاملی، ١٤٠٣: ٣١٨/٩؛ شیخ صدوق، ١٤١٣: ١٨٣/٢) برای آن فلسفه و فواید متعددی شمرده شده است.
امام محمد باقر(ع) میفرماید: «رمضان ماهی است که قرآن کریم در آن نازل شده است و خداوند بزرگ این ماه پر برکت را حجت و عید برای شما قرار داده است» (شیخ صدوق، ١٣٧٧: ٣١٥). در پایان این ماه، مسلمانان برای ادای نماز عید فطر اجتماع بزرگی تشکیل میدهند و با بخشیدن مال به تنگدستان و مستمندان در حقشان مهربانی و کمک میکنند.
از این رو در عید فطر مسلمانان به وسیله عبادت، به خدا و از طریق محبت و کمک به مردم، به یکدیگر نزدیک میشوند (هاشمی، ١٣٨٣: ٢-١) و نیز حس جمعی و اتحاد را افزون میکنند (حورانی، ١٣٨٤: ٢٢٢). بر این اساس عید فطر دقیقا در راستای برجسته سازی و اجتماعیسازی کارکردهای ماه رمضان است. (مبلغی، ۱۳۹۳: ۱۷)
تاریخچه برگزاری عید فطر
با آنکه روزه گرفتن در تمامی ادیان الهی واجب بوده (بقره /١٨٣) و پیروان آن ادیان مکلفند که روزهایی خاص در سال را روزه بگیرند؛ اما در پایان ایام روزه داری آنها، عیدی قرار داده نشد و برای اولین بار در دین اسلام روزه گرفتن رمضان بایسته گشت (ابن اثیر، ١٣٧١: ٩٤٣/٣) و روز پایان روزه گرفتن، روز عید و جشن و بهجت نامیده شد و این افتخاری برای مسلمانان است.
رسول اکرم (ص) در این باره میفرمایند: «نماز عید فطر هدیه ای است از سوی من به مردان و زنان امتم و خداوند متعال چنین هدیه ای را پیش از من به هیچ کس نداده است» (به نقل از: مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ١٧). در سال دوم هجرت پرداخت زکات فطره بر مسلمانان واجب شد و پیامبر اکرم (ص) به مردم فرمان داد که یک یا دو روز پیش از جشن فطر، زکات روزه را از دارایی خود بیرون کنند.
در این سال پیامبر خدا (ص) پای برهنه (ر. ک: مجلسی، ١٣٧٦: ٣١/٢؛ سپهر، ١٣٥٣: ١٥٧/١٢)، به نمازگاه بیرون شهر شد و «نماز جشن» را با مردم خواند و این نخستین باری در اسلام بود که وی برای نماز به بیرون شهر رفت. (ابن اثیر، ١٣٧١: ٩٤٤/٣)
ائمۀاطهار (علیهم السلام) نیز به پیروی از سیرة رسول الله (ص) این روز بزرگ را گرامی داشته اند، چنان که در جملات گهربار حضرت علی (ع) (شیخ صدوق، ١٤١٣: ٥١٦/١) و در نقل سیرة امام حسن (ع) (حرانی، ١٤٠٤: ١٧٠)، امام سجاد (ع) (صحیفه سجادیه، ١٣٨٨: ٢٠٢) و امام رضا (ع) (مجلسی، ١٣٨٥: ١٣٤/٤٩) از این عید یاد شده است.
به گواه تاریخ، فاطمیان در اول سال هجری و تولد پیغمبر و غره رمضان و عید فطر و قربان سفره میدادند که مردم بسیار از آن بهره ور میشدند و سفره عید فطر و قربان مجلل تر بود (ابراهیم حسن، ١٣٥٧: ٧٢٢/٣/٢٧٢٣). فرا رسیدن عید فطر با پخش کردن و توزیع حلویات در میان مؤمنان ... و در محل خاصی به نام دارالفطره بود و تهیه حلوای عید فطر سالانه ١٠٠٠٠ دینار طلا هزینه بر میداشت.
مواد لازم برای تهیه آن چنین بوده است : ١٠٠٠ لنگه آرد، ٧٠٠ قنطار (هر قنطار برابر ١٠٠ کیلو) شکر، ٦ قنطار پسته، ٨ قنطار گردو، ٤ قنطار فندق، ٤٠٠ اردب خرما (هر اردب برابر ١٩٨ لیتر)، ٣٠٠ اردب کشمش، ٥ قنطار عسل، ٢٠٠ قنطار روغن کنجد و ٢ اردب تخم کنجد و تخم بادیان. علاوه بر این، مبالغی هم برای هیزم، روغن چراغ، مشک، کافور، زعفران و نیز دستمزد حلواپزان هزینه میشد. (هالم، ١٣٧٧: ٦٢)
«در این دوره سیاست و دیانت با هم مربوط بود و خلفای فاطمی سعی داشتند تا از راه ترویج و تحکیم مذهب شیعه، اساس کار خود را استوار سازند؛ از این رو در عیدفطر بر فقیهان خلعت پوشانده سوار بر استر به کاخ میآوردند تا مردم به آموختن فقه شیعی (اسماعیلی) تشویق و فقیهان و قاضیان در کاخ خلیفه علوم و اخبار اهل بیت (ع) گیرند و برای مردم بازگویند». (زیدان، ١٣٤٥: ٨٤٨)
مراسم و مناسک عید فطر
عید سعید فطر که پس از یک ماه عبودیت و عبادت مؤمنان روزه دار به درگاه الهی و مهمانی خداوند فرا می رسد، پیام شادی را به خانه های مسلمانان میبرد و آنان پس از یک ماه عبادت مخلصانه، آمرزش گناهان خود را از خداوند هدیه میگیرند و به شکرانه این نعمت الهی به شادمانی میپردازند. از این رو در شهرها و روستاهای ایران مانند سایر کشورهای مسلمان جهان مبارک و فرخنده است و مردم با برپایی مراسم جشن و برگزاری آداب و رسوم خاص، این مناسبت را به نحو شایسته گرامی می دارند و جشن میگیرند.
استقبال از عید فطر: اولین رسم در پیشانی رسوم عید فطر مراسم «استقبال» است که غالبا در هفته آخر ماه رمضان انجام میگیرد. مثلا مردم آبادان و خرمشهر، در آخرین هفتۀ ماه مبارک رمضان، اقدام به خانه تکانی میکنند و برای خریدن شیرینی، آجیل، گل یاس، گلاب و پوشاک راهی بازار میشوند و خانواده هایی که از وسع مالی بهتری برخوردارند؛ علاوه بر خانه تکانی، به تعویض وسایل خانه همچون پرده، فرش و مبلمان میپردازند.
در بیرجند مردم با چراغانی کردن سردر مساجد و معابر و خیابان های شهر و محله ها به استقبال عید میروند (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ١٣٨٢؛ به نقل از دوستی، ١٣٨٧: ٣٨). در قم بازار و خیابان را چراغانی میکنند و آذین میبندند (فقیهی، بیتا: ٢٢٩). در ابیانه پیش از عید، همه اهالی به حمام رفته و در بستک لباس های نو میپوشیدند (نظری داشلیبرون و دیگران، ١٣٨٤: ٥٥٩؛ موحد، ١٣٤٩: ١٣٨). در برزک کاشان نیز مردم با خانه تکانی، خرید لباس نو، میوه و شیرینی، دود کردن عود و بانوان با حنا بستن به استقبال عید میرفتند. (جهانی برزکی، ١٣٨٥: ١٠٣)
الوداع خوانی: در بسیاری از شهرها از جمله سنندج، اردکان، بیده، نائین، یزد، نطنز، بهبهان، استهبانان، مشهد، زابل و سراوان، اهالی از شب بیست و هفتم تا شب آخر ماه رمضان مراسم «الوداع» برپا میدارند. اشعار الوداع بعد از سحر خوانده میشد. مثلا در بوشهر از شب بیست و ششم رمضان به بعد سحرخوانان اشعار الوداع میخواندند و مردم نیز با آنان این چنین هم صدا میشدند: «الوداع، الوداع شهر الرمضان الوداع / الوداع، الوداع ماه قرآن الوداع / الوداع، الوداع شهر صیام الوداع / الوداع، الوداع ماه توبه الوداع»، و با ماه رمضان خداحافظی میکردند (هاشمی، ١٣٨٣: ٨). نمونه های دیگری از الوداع - خوانی مربوط به بیرجند، کازرون (همان، ٣٤) و دیگر شهرها (نک: دوستی و شاهرودی، ١٣٨٦: ١٨٢٤) و مناطق جنوب ایران (جاوید، ١٣٨٢: ٩٨١٠٠) در کتاب ها ثبت شده است.
دیدن هلال ماه شوال: دیدن هلال ماه شوال و آداب و رسوم مربوط به آن در زمانی که هنوز وسایل ارتباط جمعی گسترش عمومی نداشت، در بعضی نقاط با جزئیات و تشریفات خاصی انجام میشد. در برخی شهرستان ها مانند سقز و زنجان، مردم روز آخر ماه رمضان برای دیدن ماه به بام خانه هایشان میرفتند و در حالی که آیینه ای در دست داشتند میکوشیدند ماه را در آیینه مشاهده کنند، زیرا دیدن ماه در آینه را خوش یمن میدانستند (هاشمی، ١٣٨٣: ٩؛ دوستی، ١٣٨٧: ٣٩؛ وکیلیان، ١٣٧٦: ١٥٩).
روستاییان معمولا برای رؤیت هلال ماه شوال با محاسبۀ ایام روزه داری متوجه میشدند که به پایان ماه رمضان رسیده اند. از این رو در آخرین روز این ماه پس از غروب آفتاب اهالی هر محل با قرار گرفتن بر مرتفع ترین مکان روستا به جستجوی ماه میپرداختند (شریعت زاده، ١٣٧١: ٤٧٧/٢)، سپس جارچیها رویت ماه را جار میزدند (جهانی برزکی، ١٣٥٨: ١٠٣؛ دوستی و شاهرودی، ١٣٨٦: ١١) و یا در بالای تپۀ مصلی توپ در میکردند (آژنگ، ١٣٨٧: ٢٨١).
در فرنق خمین اگر اهالی نمیتوانستند ماه را رؤیت کنند و از دهات و آبادی اطراف هم خبری کسب نمیکردند، شبانه دو نفر از اهالی را روانۀ خمین یا قم میکردند تا خبر رؤیت ماه را بیاورند. در این هنگام آنها پیاده و یا با اسب حرکت میکردند که سفرشان گاه تا ظهر روز بعد طول میکشید.
این دو تن برای اطمینان خاطر اهالی، نامه ای از یکی از مجتهدان خمین یا قم مبنی بر رؤیت ماه میگرفتند که متن آن چنین بود: «اهالی محترم فرنق، خداوند شما را اجر دهد و عبادات ماه مبارک شما به درگاه خداوند انشاءالله قبول افتد. اینجانب ... رویت هلال شوال را تأیید مینمایم و این عید مذهبی بر شما مبارک است؛ الحاج ...» (هاشمی، ١٣٨٣: ١٠؛ وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٠).
در سقز کردستان روحانی پس از اطمینان از رؤیت هلال دستور میدهد تا بر بالای مساجد صلا بدهند (فاروقی، ١٣٧٣: ٣٠٧). در یزد نیز صلات میکشند و سه نفر اول صبح عید فطر به بالای گلدسته مسجد میروند و با صدای بلند به تلاوت قرآن میپردازند (وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٠). گاه دیدن هلال ماه آنقدر با شک و تردید همراه بود که موجب دودستگی اهالی میشد (صفری، ١٣٥٣: ١١٩/٢). با این حال پس از پیدایش تلگراف و به دنبال آن تلفن، این کار با مخابرة اطلاعات از سایر شهرها صورت میگرفت (آژنگ، ١٣٨٧: ٢٨١؛ مستوفی، ١٣٤١: ٣٣٣ /١). این شرایط تا زمانی که وسایل ارتباط جمعی همه گیر شود، ادامه داشت.
نماز عید فطر: در کشف الاسرار آمده است: «ماه نو شوال که بینند، تکبیر گویند تا آنگه که امام در نماز عید شود» (میبدی، ١٣٣١: ٤٩٣/١). تکبیر از سنت های مسلمانان و برگرفته از آیه ای از قرآن (بقره /١٨٥) است و پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانه ها و کوچه و بازار خوانده میشود.
نماز عید فطر که به جماعت انجام میشود، دو رکعت است (ر. ک: حرعاملی ١٤٠٣: ٤٣٤/٧؛ آژنگ، ١٣٨٧: ٢٨١)، گرچه واجب نیست (بنیهاشمی خمینی، ١٣٧٦: ٨٥٣/١)، اما به دلیل استقبال همگان و به ویژه آنان که موفق به روزه گرفتن شده اند در مناطق شهری و روستایی و در مساجد، امامزاده ها (نوبان، ١٣٨١: ٤٩)، بقاع متبرکه، مصلیها و گاهی در قبرستان ها (نک : مؤیدمحسنی، ١٣٨١: ٣٠٧؛ وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٣) برگزار میشود و چون مرکز اجتماع مردمی است، قدرت، اتحاد، انضباط و همبستگی را نمایش میدهد. تاریخ، نمونه آن را در کوران انقلاب اسلامی و در سال ١٣٥٧ در قیطریه تهران به امامت آیت الله طالقانی ثبت کرده است. (نک : نجاتی، ١٣٧١: ٨٥٨٦/٢؛ مدنی، ١٣٦٩: ٣٤٨/٢)
صبح عید فطر در بیشتر شهرها و روستاهای کشورمان مردم مسلمان ابتدا غسل عید فطر به جا میآورند؛ سپس در هر کوی و برزن جمع و همراه با امام جماعت تکبیرگویان راهی مکان نماز عید میشوند تا نماز را به جماعت برپا کنند. پس از خواندن نماز، دعای عید و خواندن خطبه عید توسط امام جماعت همه به یکدیگر عید مبارکی گفته و افرادی که نذر یا خیراتی دارند آن را بین نمازگزاران تقسیم میکنند. (نک: دوستی و شاهرودی، ١٣٨٦: ٣٣٤٩)
فطریه یا زکات فطر:
زکوة که از جمله ضروریات دین اسلام است، در قرآن کریم (بقره /٤٣) در اغلب موارد با کلمه «صلاة» همراه هم آمده است و آن زکاتی است که هر مسلمان برای خود و نفقه خورانش به مستحقان میدهد و هنگام پرداخت آن مغرب روز آخر رمضان تا ظهر روز عید فطر است (مصاحب، ١٣٤٥: ١١٧٥/١) و مقدار آن به اندازه یک صاع (پیمانه ای معادل ٨ رطل و برابر ٤ من) از ماده ای است که بیشتر خوراک دهندة زکات را تشکیل میدهد (همان) و از سوی علما و مجتهدین، مطابق شرایط روز اعلان میگردد (ر. ک: بنیهاشمی خمینی، به نقل از مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ٢٨) و به مصرف فقرا میرسد (توبه /٦٠).
گذشته از تعبیر شرعی، پرداخت فطریه با عقاید و آداب خاصی میان مردم همراه است؛ مثلا در فرنق خمین عقیده دارند هر کس که فطریه بدهد تا سال دیگر از تمام بلاهای ارضی و سماوی در امان است (هاشمی، ١٣٨٣: ١٦؛ وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٥؛ افشارسیستانی، ١٣٦٨: ٦٣٤/٢).
در بوشهر به فطریه «سر روزه» میگویند و آن را به فرد مستحقی میدهند و در صورتی که فرد فقیری نتواند فطریه بپردازد، ظرف مسی (کیانی، ١٣٧١: ٢٥١) بزرگی را پیش روحانی محل به عوض فطریه میبرد و تا روزی که فطریه را بپردازد، نمیتواند از ظرف استفاده کند (وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٦). ترکمن ها فطریه (باش پطره) را به فقرا یا پیش نمازها میدادند (معطوفی، ١٣٨٣: ٢٠٢٦/٣). در مهاباد سرفطر (دوستی و شاهرودی، ١٣٨٦: ٢٧) و در کردستان فطریه و زکوة را از پانزدهم ماه رمضان تا روز عید یعنی ظرف، ١٥ روز میپردازند (فاروقی، ١٣٧٣: ٣٠٧).
در مناطقی از کشور، رسوم مشابه دیگری نیز در پرداخت فطریه حاکم است (نک: دوستی و شاهرودی، ١٣٨٦: ٢٥٢٨). این عقیده که هنگام کنار گذاشتن فطریه، اگر فرد دیگری در خانه باشد باید فطریه او را نیز کنار گذاشت؛ در برخی مناطق رواج دارد (لهسایی زاده و سلامی، ١٣٨٠: ١١٩؛ پاینده، ١٣٥٧: ١٧٧؛ صفینژاد، ١٣٥٧: ٤٠٦) و در فتوای علما نیز متفاوت بیان شده است (ر. ک: بنیهاشمی خمینی، ١٣٧٦: به نقل از مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ٢٨).
همچنین رسم است که فطریه بین همه افراد خانواده دست گردان شود؛ مثلا در چناربن رودسر سبد حاوی پول و برنج را نزد تمامی خانواده میبرند تا آنها نیز به محتویات سبد دستی بکشند، به این عنوان که فطریه خود را داده اند. (هاشمی، ١٣٨٣: ١٦)
تدارک خوردنیها برای عید فطر: اهالی برخی شهرها و روستاها برای روز عید فطر، پخت غذاهایی را تدارک میبینند؛ مثلا در شهرهای مهاباد و اشنویه خانواده ها چلوخورشت و سبزی طبخ میکنند و آن را در مجمعه های مسی قرار داده و به مسجد میبرند و در کنار هم غذای روز عید را صرف میکنند. در سمنان زرشک پلو، رشته پلو و سبزی پلو طبخ میشد، در سنندج اهالی برای غذای عید قلیه تدارک میدیدند.
در کیاسرای رشت روز عید سفره ختم رمضان پهن میکردند و در سفره آش شیر، رشته خشکار و نان برنجی میگذاشتند. غذای معمول در روز عید در اصفهان آش رشته، در فین کاشان آش نعناع داغ و در ساوه آش ترش یا آش سرکه بود.
تهرانیها هم صبح روز عید حلوای مخصوصی به نام کاچی طبخ میکردند. در خنچ نیز حلوای آویشن و در مشهد غذای روز عید یخمی یا همان چلو گوشت بود. (دوستی، ١٣٨٧: ٤٧٤٨) در مناطق دیگری مثل قزوین در شب عید فطر مردم به جای پلو، جلاب (بلغور به صورت کته)، در بابل برنج باققناق (صالح طبری، ١٣٧٨: ١٧٥)، در روستای طاق سمنان، پلو کشمش و در فسا، آش عید که آن را نوعی دوا میدانستند و به یکی از آنها «دوای زیره و زنجبیلی» و به دیگری «دوای آبشنی» میگفتند، طبخ میکردند. در بوشهر هم نان شیرینی بیبیگل در تنور میپختند و با گلاب و زعفران روی شیرینیها مینوشتند:
«عید شما مبارک و نماز و روزه تان قبول» (هاشمی، ١٣٨٣: ٢٣). در خراسان بزرگ حلوای سرخ محلی میپختند (خاوری، ١٣٨٥: ٢٧٩). در بندر دیر از مهمانان با چای و قلیان و نان زرد و نان شیرین و شیرینیهای دیگر پذیرایی میکنند (وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٤) چای برنج و گوشت هم صبحانه عید فطر در هرمزگان است. (افشار سیستانی، ۱۳۷۸: ۳۱۱)
برخی رسوم دیگر عید فطر: شب عید فطر، شب نزول رحمت الهی و شبی است که گناهان انسان آمرزیده میشود و در روایات آمده است که فضیلت این شب از شب قدر کمتر نیست (ملکی تبریزی، ١٣٨١: ٣٣٤). در کنار اعمال عبادی برای بزرگداشت این عید برخی رسوم اجتماعی میان مردم شهرها و روستاهای کشور حاکم است که نوعی همبستگی اجتماعی و متأثر از ارزش های دینی است؛ از جمله: غبارروبی و شستشوی فرش مساجد در فرگ (محمدی، ١٣٨٥: ٨٧)،
حضور در جایگاه نماز عید
فطر (آرازا بایرام) با لباس مرتب در میان ترکمن ها (معطوفی، ١٣٨٣: ٢٠٢٦/٣؛ بیگدلی، ١٣٦٩: ٤٥٦)، عیدی دادن خانواده های فرادست به فرودست در لارستان (رحمانی، ١٣٧٥: ١١٤)، دیدار از سادات محل در قاطول (طباطباییفر، ١٣٨١: ٢٢٨)، رفتن به عبادتگاه ها (سالاری، ١٣٧٧: ٢٤٣) یا به قبرستان ها و خواندن فاتحه (نظری داشلیبرون و دیگران، ١٣٨٤: ٥٥٩؛ نوربخش، ١٣٥٨: ٢٦٨)، دیدار از خانواده های عزادار در گرمسار (شاه حسینی، ١٣٨٥: ٢٠٥)، گناوه، کازرون، بجنورد و تکاب (وکیلیان، ١٣٧٦: ١٦٤١٦٥؛ محمدی، بیتا: ٣٥٣)، دید و بازدید در خلخال (نقیب، ١٣٧٩: ٣٣٥) و میان اهل تسنن بلوچ (ناصری، ١٣٥٨: ١٤٧)؛ صرف غذای عید با یکدیگر در بانه (توکلی، ١٣٦٣: ٦٦) و تعیین قراردادهای عقد و عروسی در بابل (صالح طبری، ١٣٧٨: ١٧٥). در تهران قدیم و شرق گیلان هم عیدی دادن به عروس (شهریباف، ١٣٧١: ١١٢/٣؛ شهاب کومله ای، ١٣٨٥: ١٧٦) مرسوم بود. ضمن اینکه به آتش بازی در اواخر دوره ناصری (اعتمادالسلطنه، ١٣٤٥: ٦٥٢) برای عید فطر نیز میتوان اشاره کرد.
عید فطر در ادبیات فارسی
اشعار زیادی در گنجینۀ ادب فارسی به عید سعید فطر و عید صیام پرداخته که حکایت از منزلت این عید سعید دارد. هر گروه از شاعران، به مناسبت دلبستگیهای خویش و در قالب و سبک خود، نگاهی ویژه به عید فطر داشته اند و از رسیدن آن اظهار خرسندی کرده اند. برای نمونه، بسیاری از شعرای سبک خراسانی از پایان یافتن رمضان ابراز خوشحالی کرده، نوید ایام شاد داده اند؛ فرخی سیستانی از عذابی که ماه رمضان به او داده یاد میکند و رفتنش را مبارک میشمارد:
روزه از خیمه ما دوش همی شد به شتاب
عید فرخنده فراز آمد با جام شراب
(ر. ک: فرخی سیستانی، ١٣١١)
منوچهری دامغانی نیز که دیوانش سراسر پر از اشعار شاد و شادی آور است، چنین نظری دارد:
ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به
عید رمضان آمده المنة لله
همچنین امیر معزی خستگی روزه را با شادخواری و مطرب و غزل در عید فطر میگذراند:
خستگی روزه به جز بادة عیدی نبود
خاصه آنوقت که مطرب غزلی گوید تر
شعرای سبک عراقی بر خلاف سبک خراسانی از رفتن رمضان اظهار ملال کرده اما از عید استقبال کرده اند؛ به طوری که عید فطر از چشم انداز مولوی روز کمال است :
عید آمد و عید آمد، وان بخت سعید آمد
بر گیر و دهل می زن، کان ماه پدید آمد
(ر. ک: مولوی، ١٣٦١)
حافظ نیز از پایان گرفتن ماه روزه به شادی یاد میکند (خرمشاهی، ١٣٨٥: ٥١):
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمده میباید خواست
(ر. ک: دیوان حافظ، ١٣٨٥)
در سبک هندی شعرا نه از چشم انداز ستایش محض و نه از زاویۀ گریز صرف به موضوع رمضان و عید پرداخته اند. به طوری که صائب تبریزی و کلیم کاشانی به عید به عنوان یک مضمون نگاه میکنند:
ز ماه نو چنان شد صیقلی آیینۀ دل ها
که هر کس هر چه در دل داشت بیمانع هویدا شد
(صائب تبریزی، ١٣٧١: ١٤٨٧)
به عید، ختم مناسک شود چو در مکه
به آخر رمضان، عید بهر آن افتاد
(کلیم کاشانی، بیتا: ١٨) علاوه بر این شعرا، از شعرای دیگری همچون: فرخی بسطامی، انوری، خواجوی کرمانی، جامی، حزین لاهیجی و ناصرخسرو قبادیانی میتوان یاد کرد که در سبک ها و دوره های مختلف در وداع با رمضان و آمدن عید با جانی دیگر و جهاتی دیگر سروده هایی دارند. (برای نمونه، ر. ک: خاتمی، ١٣٨٨: ١٦٧٥٢١٦٧٧٧/١٥).
عید فطر در سفرنامه ها و کشورهای اسلامی
موضوع عید فطر در سفرنامه ها بنا به عینیت های موجود در آن مورد عنایت نویسندگان واقع شده است. به طوری که در برخی از سفرنامه ها، سفرنامه نویسان به نمودهایی از این عید در پهنه زندگی اجتماعی مردم پرداخته اند.
ابن بطوطه مشاهدات خود را از نماز عید در میان سیاهپوستان این طور مینویسد:
«من دو عید اضحی و فطر را در مالی بودم، مردم به مصلی که نزدیک قصر سلطان واقع است میرفتند و جامه های سفید خوب بر تن کرده بودند؛ سلطان سوار اسب، طیلسانی بر سر برای نماز حرکت کرد ... این جمع در پیشاپیش سلطان تهلیل و تکبیر میگفتند و رایت های سرخ ابریشمین در جلوی سلطان برافراشته بود.»(ابن بطوطه، ١٣٧٠: ٣٥٣/٢)
نویسنده کتاب از خراسان تا بختیاری می نویسد: «در آخر ماه رمضان هر مسلمانی موظف است که به عنوان فطریه چیزی به فقرا بدهد که معمولا باید یک کیل گندم یا جو و یا خرما یا چیز دیگری باشد ولی اغلب آن را به پول تبدیل میکنند و این احسان اجر اخروی دارد» (رنه دالمانی، ١٣٣٥: ١٨٨). پولاک نیز در سفرنامه خود از عید فطر به عنوان عید بایرام یاد می کند (پولاک، ١٣٦١: ٢٣٣).
همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه نیز اشاره میکند که: در یکی از روزهای آخر اقامت ما در لواسان، به مناسبت عید فطر کلیۀ روستاییان و خدمه جشن گرفتند. در این مراسم که در تمام کشورهای مسلمان از دیوار چین گرفته تا بلگراد- اجرا می شود، همه از اینکه ماه رمضان و دوران روزه به پایان رسیده است خوشحالی میکنند (شیل، ١٣٦٢: ١٢٤-١٢٢).
شاردن نیز در سفرنامه خود به شب عید لیله القدر اشاره دارد که مردم با چند ادعیه و اذکار بخصوص، این عید را برگزار میکنند (شاردن، ١٣٣٦: ٢٣١/٥). نویسنده کتاب داستان باریافتگان نیز از مشاهدات خود در شهر نجف مینویسد که روز فطر را عید میگیرند، یعنی دکاکین بسته است. مردم با لباس های نو و دست های حنا بسته، دسته دسته به دیدن هم دیگر میروند و شیرینی صرف میکنند، اطفال هم با جامه های رنگارنگ در کوچه ها جولان میدهند و تفاخر میکنند. (هدایتی، ١٣٨٩: ٨٢)
در کشورهای اسلامی نیز عید فطر که از اعیاد بسیار مهم محسوب میشود؛ معمولا با تعطیلی رسمی سه روزه (سایت موزه ملی آمریکائیان عرب تبار، ٢٠١٧: ١١) و با آداب و رسوم خاص همراه است.
کشور تانزانیا چهار روز را تعطیل میکند و مردم بعد از نماز عید فطر و خوردن صبحانه، لباس های نو و پاکیزه خود را میپوشند و برای دید و بازدید به خانه اقوام میروند. در این دید و بازدیدها به کودکان عیدی میدهند (به نقل از مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ٣٤-٣٥). در مصر مسلمانان این عید را عید «ارمغان بخشی» نامیده اند و در شب عید حقوق شبانه مؤذنان و تلاوت کنندگان قرآن به عنوان پایان ماه بیشتر میشود.
در عربستان خواندن نماز عید، پوشیدن لباس های نو و پاکیزه و پخش شیرینی و نقل از مهم ترین کارهایی است که مردم در روز عید و تعطیلات آن انجام میدهند. در سوریه جشن عید فطر، سه روز طول میکشد و همه لباس نوی خود را میپوشند و به یکدیگر هدیه رد و بدل مینمایند (همان: ٢٣٨٢٣٦). بچه ها نیز در شب عید، به خیابان میروند و فانوس های روشن به دست میگیرند.
آنها به در منزل همسایه ها و دوستان رفته و سرودهای خاص رمضان میخوانند و در عوض از بزرگترها آب نبات یا سکه پول میگیرند (فینی، ٢٠١٧).
مسلمانان هند روز عید فطر را روز، تمت الوداع می نامند. آنان با لباس متحدالشکل (یک دست سفید) به مساجد میروند و مغازه های خود را تعطیل میکنند؛ تبریک گفتن، جایزه دادن و شیرینی پخش کردن از دیگر مراسم مسلمانان هند در روز عید فطر است (به نقل از مصباح و باقرزاده، ١٣٧٩: ٣٤-٣٥). در هند و پاکستان، شب قبل از عید، دختران جوان به همراه مادرانشان در مراسم حنابندان شرکت میکنند و بر روی دستان خود نقش و نگارهای گل مانند میکشند. این طرح ها همیشگی نیستند؛ اما به مدت چند روز روی دستانشان دوام میآورند (فینی، ٢٠١٧).
افغانستان عید فطر را از بزرگترین اعیاد مردم محسوب میدارد و بیشتر جشن ها در کنار بارگاه امامزاده ها و یا دیگر اماکن مذهبی برگزار میشود (احمدینژاد، ١٣٧٧، به نقل از مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ٣٨). اسماعیلیان بدخشان تاجیکستان در روز عید فطر، لباس نو بر تن میکنند و صبح زود به بیوه گان، بیچارگان و یتیمان صدقه میدهند.
در همین روز به میهمانی میروند، دعا میخوانند و این عید خجسته را به یکدیگر تبریک میگویند. (بینام (١)، ١٣٧٦: ٣٨). در قزاقستان روز عید مردم اغلب این جمله را به کار میبرند: «سیرام قونوقلسن» (عابدینی، ١٣٨٤: ٨٢). در پاکستان مراسم عید معمولا تا یک هفته طول میکشد. مردم در این روزها برای یکدیگر کارت «عید مبارک» میفرستند و مردم نمازگزار به امام جماعت خود، هدیه میدهند و کودکان نیز در این روز عیدی فراوانی میگیرند.
در منطقه کشمیر نیز مسلمانان، شب عید، بین مردم نقل و شیرینی پخش میکنند و در روز عید مسابقاتی همچون مسابقه تیراندازی بین قبایل مختلف برگزار و به برندگان جوایزی اعطا میشود (مصباح و باقریان، ١٣٧٩: ٣٨). همچنین روز عید فطر در مالزی تعطیل رسمی است و مسابقۀ بین المللی قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان انجام میگیرد (بینام (٢)، ١٣٧٦: ٦٤)، مردم در این روز غذاهای مخصوصی مانند کتوپاک و رندانگ و نوعی سس بادام زمینی تند آماده میکنند (مرکز گردشگری اسلامی، ٢٠١٤). در میان مردم برونئی نیز که در اصطلاح ملایو به آن «هاری رایا عیدالفطر» میگویند؛ ارسال کارت های تبریک در سطح بسیار وسیع، از جمله مراسم سنتی مردم به شمار میآید. (چگینی، ١٣٧٩: ١٥٥)
در ایالات متحده امریکا و دیگر کشورها، مسلمانان اغلب برای یکدیگر هدیه میخرند و کارت تبریک عید پایان رمضان میفرستند. کسانی هم که تمکن مالی دارند، لباس های نو می خرند و غذاهای خاص با رنگ و بوی فرهنگ محلی میپزند (امدادخان در سایت اسلامی توفیق و تکامل با خدمات اجتماعی). سازمان ملل متحد نیز این روز را در تقویم تعطیلات خود دارد.
جمع بندی
عید فطر یکی از مهمترین اعیاد و جشن های مسلمانان است که معمولا با تعطیلی رسمی و چند روزه همراه است و مردم کشورهای مسلمان با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم کشور خود این مناسبت مبارک را جشن میگیرند و به شکرانه پایان ماه مبارک رمضان و حلول ماه شوال به جشن و سرور میپردازند. از ویژگیهای مهم این عید، اجتماع عظیم مردم برای برپایی نماز عید فطر است که نمادی از وحدت و برادری است.
طهارت و پاکیزگی از دیگر آداب این عید است که مسلمانان به بهترین وجه به آن اقدام میکنند. آنها با غسل کردن و لباس تمیز پوشیدن و استعمال عطر، جسم را پاکیزه میکنند. روح و جان را از طریق دعا، مناجات و نماز و نیز اموال و دارایی خود را از راه دادن زکات فطره پاکیزه میسازند.
این عید در شهرها و روستاهای کشورمان مانند سایر کشورهای مسلمان مبارک و فرخنده است و مردم خداجوی با برگزاری آداب و رسوم خاص، این مناسبت را به نحو شایسته ای گرامی میدارند و جشن میگیرند.
استقبال از عید، الوداع خوانی، رؤیت هلال ماه شوال، خواندن نماز عید، پرداخت فطریه یا زکات فطر از مراحل برگزاری آداب این جشن فرخنده است.
در کنار این مراحل مردم شهرها و روستاها با توجه به فرهنگ خود برخی رسوم دیگر را همچون: پخت خوراکیهای مختلف، عیدی دادن، رفتن به عبادتگاه ها، دید و بازدید، دیدار از خانواده های عزادار و تعیین قراردادهای عقد و عروسی، همراه میکنند که میتوان گفت هر یک از این مراسم سوژه های مناسبی برای تولید و تهیه برنامه های رادیویی و تلویزیونی است.
در اهمیت این عید میتوان در ادبیات فارسی و از زبان شعرای شیرین سخن نکته ها آموخت و در نوشته سفرنامه نویسان به آداب و رسوم برگزاری این عید در میان مردم شهرنشین و روستانشین دهه های گذشته دست یافت. همچنین از طریق کتاب ها و سایت های اینترنتی میتوان به آداب و رسوم برگزاری این عید در میان مردم کشورهای مسلمان به جستجو نشست و گسترة جهانی این عید مبارک را در ابعاد جهانی مشاهده کرد و به اهمیت جهانی آن به اعتبار سازمان ملل که این روز را در تقویم تعطیلات خود دارد، پی برد.
منابع
- قرآن کریم
- آژنگ، نصرالله (١٣٨٧). «رمضان در همدان»، فصلنامه فرهنگ مردم (ویژه همدان)، س ٧، ش ٢٦، صص: ٢٧٢٢٨١.
- ابراهیم حسن، حسن (١٣٥٧). تاریخ سیاسی اسلام. ج ٢ و ٣. ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: سازمان انتشارات جاوید.
- ابن بابویه (شیخ صدوق)، ابوجعفر محمدبن علی (١٣٧٧). معانیالاخبار، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- ---------- (١٣٧٩). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. ترجمه ابراهیم محدث بندرریگی، قم: اخلاق
- ---------- (١٤١٣ق). من لا یحضر الفقیه، قم: مؤسسه انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزة علمیه قم.
- ابن بطوطه، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (١٣٧٠). سفرنامه ابن بطوطه، ج ٢، ترجمه محمد علی موحد، ج ٢، تهران: آگاه.
- ابن منظور، محمدبن مکرم (١٤١٠ق). لسان العرب، بیروت: دارصادر، دار بیروت.
- ابن اثیر، عزالدین (١٣٧١). تاریخ کامل ابن اثیر، ج ٣، ترجمه سید محمد حسین روحانی، ج ٣، تهران: گلشن.
- احمدی نژاد، سیدحسن (١٣٧٧). سیمای کابل، تهران : انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
- اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان (١٣٤٥). روزنامه خاطرات، مقدمه ایرج افشار، تهران: امیر کبیر.
- افشار سیستانی، ایرج (١٣٦٨). مقدمه ای بر شناخت ایل ها (چادرنشینان و طوایف عشایری ایران)، ج ٢، تهران : نسل دانش.
- ------- (١٣٧٨). شناخت استان هرمزگان، تهران: هیرمند.
- الشرتونی، سعید الخوری (١٤٠٣ق). اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، قم: منشورات مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی.
- بنی هاشمی خمینی، محمدحسن (١٣٧٦). توضیح المسائل مراجع، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- بیگدلی، محمدرضا (١٣٦٩). ترکمن های ایران، تهران: پاسارگاد.
- بینام ١ (١٣٧٦). «سنت ها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان». ماهنامه فرهنگی هنری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ش ١١، صص: ٣٥٤٣.
- بینام ٢ (١٣٧٦). «نگاه اجمالی به کشور مالزی». ماهنامه فرهنگی هنری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ش ٢، صص: ٦٠٦٦.
- پادشاه (متخلص به شاد)، محمد (١٣٦٣). آنندراج (فرهنگ جامع فارسی). زیر نظر دبیرسیاقی، ج ٤، تهران: کتابفروشی خیام.
- پاینده، محمود (١٣٥٧). آیین ها و باورداشت های گیل و دیلم، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- پولاک، یاکوب ادوارد (١٣٦١). سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان». ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی.
- توکلی، محمد رئوف (١٣٦٣). جغرافیا و تاریخ بانه کردستان، بیجا: ناشر مؤلف.
- جاوید، هوشنگ (١٣٨٢). موسیقی رمضان در ایران، تهران: سورة مهر.
- جهانی برزکی، زهرا (١٣٨٥). برزک نگین کوهستان، کاشان: مرنجاب.
- چگینی، علی (١٣٧٩). اسلام در برونئی، تهران : انتشارات بین المللی الهدی.
- حافظ، خواجه شمس الدین محمد (١٣٨٥). دیوان حافظ، به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، تهران: کتابفروشی زوار.
- حرانی، ابو محمدحسن (١٤٠٤ق). تحف العقول، قم: مؤسسه انتشارات اسلامی.
- حرعاملی، محمدبن حسن (١٤٠٣ق). وسائل الشیعۀ فی تحصیل مسائل الشریعۀ، ج ٩ و ٧ تحقیق: الشیخ عبدالرحیم الربانی الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت: مؤسسۀ الرساله.
- حورانی، آلبرت (١٣٨٤). تاریخ مردمان عرب، ترجمه فرید جواهر کلام، تهران: امیرکبیر.
- خاتمی، احمد (گردآورنده) (١٣٨٨). دیوان موضوعی شعر فارسی، ج ١٥، تهران: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مؤسسه نشر شهر.
- خاوری، محمدتقی (١٣٨٥). مردم هزاره و خراسان بزرگ، تهران : عرفان.
- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (١٣٨٢). آداب رمضان المبارک در استان های کشور، عید سعید فطر.
- خرمشاهی، بهاءالدین (١٣٨٥). ذهن و زبان حافظ، تهران: ناهید.
- داعی الاسلام، سید محمدعلی (١٣٦٤). فرهنگ نظام، تهران : کتابخانه دانش.
- دوستی، شهرزاد (١٣٨٧). «معرفی و تحلیل گزیده ای از مراسم عید فطر در فرهنگ مردم ایران»، ش ١٣، صص: ٣٣٥٧.
- دوستی، شهرزاد؛ شاهرودی، المیرا (١٣٨٦). «عید فطر در فرهنگ مردم ایران»، گزارش پژوهشی، تهران: مرکز تحقیقات صداوسیما.
- دهخدا، علیاکبر (١٣٤١). لغت نامه، ج ٣٧، تهران: شرکت چاپ افست.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (١٤٠٦ق). المفردات الفاظ القرآن، بیروت: دارالشامیه.
- رامپوری، غیاث الدین محمد (١٣٥٧). غیاث اللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران: امیرکبیر.
- رحمانی، صادق (١٣٧٥). سیمای لارستان (نخل های سرافراز)، قم: موسسۀ فرهنگی همسایه.
- رنه دالمانی، هانری (١٣٣٥). سفرنامه از خراسان تا بختیاری. ترجمه فره وشی، تهران: ابن سینا.
- زیدان، جرجی (١٣٤٥). تاریخ تمدن اسلام. ترجمه علی جواهر کلام، دوره پنج جلدی، تهران: امیرکبیر.
- سالاری، عبدالله (١٣٧٧). فرهنگ مردم کوهپایه ساوه، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، معاونت معرفی و آموزش.
- سپهر، عباسقلیخان (١٣٥٣). ناسخ التواریخ حضرت رضا(ع)، ج ١٢، تصحیح و حواشی محمد باقر بهبودی، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
- شاردن، ژان (١٣٣٦). سیاحت نامه شاردن. ج ٥، ترجمه محمد عباسی، تهران : امیرکبیر.
- شاه حسینی، علیرضا (١٣٨٥). خوار (گرمسار) و میراث کهن آن، سمنان: بوستان اندیشه.
- شریعت زاده، سید علیاصغر (١٣٧١). فرهنگ مردم شاهرود، ج ٢، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- شهاب کومله ای، حسین (١٣٨٥). فرهنگ عامه کومله (شرق گیلان)، رشت: گیلکان.
- شهریباف، جعفر (١٣٧١). تهران قدیم. ج ٣، تهران: معین.
- شیل، مری (١٣٦٢). خاطرات لیدی شیل. ترجمه حسین ابوترابیان، تهران : نشر نو.
- صالح طبری، صمد (١٣٧٨). بابل سرزمین طلای سبز، تهران: فکرت روز.
- صائب تبریزی (١٣٧١). گلچینی از غزلیات. تهران: نشر اشراقیه.
- صحیفه سجادیه (١٣٨٨). ترجمه محمدمهدی جلالی شاهرودی، تهران: به نشر.
- صفری، بابا (١٣٥٣). اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج ٢، تهران: باباصفری (مؤلف).
- صفی پوری، عبدالرحیم ابن عبدالکریم (١٣٩٣). منتهیالادب فیالغۀالعرب. ج ٣ و ٤. ترجمه علیرضا حاجیان نژاد و محمدحسن فوادیان، تهران: انتشارات سنایی.
- صفی نژاد، جواد (١٣٥٧). طالب آباد، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی.
- طباطبایی (علامه)، سید محمد حسین (١٣٧٥). المیزان، ج ٦، قم: جامعه مدرسین.
- طباطبایی فر، رضا (١٣٨١). روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، تهران: نقش بیان.
- عابدینی، محمد حسین (١٣٨٤). سیمای فرهنگی قزاقستان، تهران : انتشارات بین المللی الهدی.
- فاروقی، عمر (١٣٧٣). نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، سنندج: سقز.
- فرخی سیستانی، ابوالحسن علی (١٣١١). دیوان، تصحیح علی عبدالرسولی، تهران: مطبعه مجلس.
- فقیهی، علیاصغر (بیتا). تاریخ جامع قم، قم: اسماعیلی.
- فیض الاسلام، علینقی (١٣٧٩). نهج البلاغه، تهران: مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض الاسلام.
- قوام فاروقی، ابراهیم (١٣٨٦). شرفنامۀ منیری یا فرهنگ ابراهیمی، تصحیح حکیمه دبیران، ج ٢، تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- کلیم کاشانی، ابوطالب (بیتا). دیوان کلیم کاشانی، به تصحیح و مقدمه ح. پرتو بیضائی، تهران: کتابفروشی خیام.
- کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب (١٣٥٦). اصول کافی. ج ٤، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی و سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه.
- کیانی، منوچهر (١٣٧١). سیه چادرها تحقیقی در زندگی مردم ایل قشقایی، تهران: چاپخانۀ سعید نو.
- لهسایی زاده، عبدالعلی؛ سلامی، عبدالنبی (١٣٨٠). تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز: نوید شیراز.
- مبلغی، احمد (١٣٩٣). «فلسفه وجودی عید فطر و کارکردهای آن»، روزنامه ایران، س ٢٠، ش ٥٧٠٥، دوشنبه ٦ مرداد.
- مجلسی، محمد باقر (١٣٧٦). عین الحیات، ج ٢، قم : مهر.
- ------------- (١٣٨٥ق). بحارالانوار، ج ٤٩، تهران: المکتبه الاسلامیه.
- محمدی، علی (بیتا). تکاب افشار، تهران: ناشر مؤلف.
- محمدی، غلامحسین (١٣٨٥). فرگ جزیی از سرزمین طلائی ایران، شیراز: نوید شیراز.
- مدنی، جلال الدین (١٣٦٩). تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ٢، قم: جامعه مدرسین قم.
- مستوفی، عبدالله (١٣٤١). شرح زندگانی من، ج ١، تهران: کتابفروشی زوار.
- مصاحب، غلامحسین (١٣٤٥). دایرة المعارف فارسی، تهران: فرانکلین.
- مصباح، سید حسن؛ باقریان، سید رضا (١٣٧٩). جشن فطرت، قم : مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما.
- معطوفی، اسدالله (١٣٨٣). تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج ٣، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- معین، محمد (١٣٧٨). فرهنگ معین، تهران : امیرکبیر.
- مکارم شیرازی، ناصر (١٣٧٤)، تفسیر نمونه، ج ٥، قم: مدرسه امام امیرالمؤمنین.
- ملکی تبریزی، میرزا جوادآقا (١٣٨١ق). المراقبات، بیروت: دارالسلام.
- موحد، جمیل (١٣٤٩). بستک و خلیج فارس، تهران: بال کبوتران.
- مولوی، مولانا جلال الدین محمد (١٣٦١). دیوان شمس تبریزی، تهران: امیرکبیر.
- مؤیدمحسنی، مهری (١٣٨١). فرهنگ عامیانه سیرجان، کرمان: مرکز کرمان شناسی.
- میبدی، ابوالفضل رشیدالدین (١٣٣١). کشف الاسرار و عده الابرار، ج ١، تهران: مطبعه مجلس.
- ناصری، عبدالله (١٣٥٨). فرهنگ مردم بلوچ، تهران: پیوند.
- ناظم الاطباء (نفیسی)، علیاکبر (١٣٤٣). فرهنگ نفیسی، ج ٢، تهران: کتابفروشی خیام.
- نجاتی، غلامرضا (١٣٧١)، تاریخ بیست و پنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران: رسا.
- نظری داشلیبرون، زلیخا و همکاران (١٣٨٤). مردم شناسی روستای ابیانه، تهران : سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده مردم شناسی.
- نقیب، سید محمد مسعود (١٣٧٩). خلخال و مشاهیر، تبریز: مهد آزادی.
- نوبان، مهرالزمان (١٣٨١). سیمای میراث فرهنگی قم، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)، معاونت معرفی و آموزش اداره کل آموزش، انتشارات و تولیدات فرهنگی.
- نوربخش، حسین (١٣٥٨). بندر لنگه در ساحل خلیج فارس، بندرعباس: انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر استان هرمزگان.
- نیشابوری، احمدبن محمدبن فضل (١٣٥٤). السامی فی الاسامی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- وکیلیان، سید احمد (١٣٧٦). رمضان در فرهنگ مردم، تهران : سروش.
- هاشمی، سید علیرضا (١٣٨٣). «عید سعید فطر در فرهنگ مردم ایران»، گزارش پژوهشی، تهران : مرکز تحقیقات صداوسیما.
- هالم، هاینتس (١٣٧٧). فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان، ترجمه فریدون بدره ای، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
- هدایتی، سید احمد (١٣٨٩). داستان باریافتگان (سفرنامۀ حج)، تهران: مشعر.